امسال از اول سال تصمیم گرفته بودیم برای تولد مددجوهای شاغل تو دفتر خیریه هدیه نقدی پرداخت کنیم. نگاهی به لیست تاریخ تولدا انداختم و متوجه شدم تولد دو تا از مددجوهای کارگاه خیاطیمون نزدیک تاریخ تولد یکی از پرسنل خیریه س؛ یکی از روزایی که میدونستم هر سه تاشون تو دفتر خیریه هستن رو از قبل نشونه گیری کردم و با یه کیک وگان، حسابی سورپرایزشون کردم.
چقققققد همگی خوشحال و غافلگیر شدن، یکی از مددجوها که بیش از پنجاه سالشه گفت این اولین جشن تولد زندگیمه؛ البته این جمله برای ما خیلی آشناس و بارها از زبون مددجوها، بعد از اینکه براشون تولد گرفتیم این جمله رو شنیدیم… مددجوها از داشتن خیلی چیزا محرومن، حتی از داشتن تاریخ تولد؛ اکثرشون تو خونه به دنیا اومدن و تاریخ دقیق تولدشون جایی ثبت نشده، دو مددجوی این جشن تولد هم همینطور. ما اجبارا برای جشن تولد، تاریخ تولد شناسنامهای رو براشون مبنا قرار میدیم.