باز هم کولبرانی با شلیک مستقیم مرزبانان ایران در حوالی نوسود کشته شدند؛ خانواده هایی سیاهپوش عزا، سفره هایی که دیگر بابا نیست که نان بدهد.
اگر در این مرز و بوم سرشار از ثروت، پول برها نبودند بی شک کولبرها هم نبودند، زنان و مردان فقیر کولبر، در سرما و گرما، بار سنگین اقتصاد وامانده ی ناشی از سوء مدیریت مسئولین بی مسولیت این خاک را بر دوش میکشند.
آری، سالهاست کولبران یا با شلیک نیروهای انتظامی کشته میشوند یا با مین های به جامانده از جنگ، یا به همراه آرزوهایشان زیر خروارها برف و بهمن، مدفون میشوند، یا….
کولبری یک انتخاب نیست بلکه یک اجبار است برای مردمان آن دیار
پینوشت ۱: طبق اظهار مقامات استان، بیش از ۴۰ درصد کولبران کورد، تحصیلات دانشگاهی دارند و حدود ۱۰ درصد جمعیت کولبران را زنان تشکیل میدهند.
پینوشت۲: امروز که فیلم گریه ی دختر بچه ی یکی از کولبران کشته شده را بر سر مزار پدرش دیدم، یاد این سکانس فیلم “زمانی برای مستی اسبها” ی بهمن قبادی افتادم. خدا میداند چند بار قرار است این سکانس در این سرزمین تکرار شود؟!
کولبری داغیست بر دل انسانیت